فهرست محتوا
- 1 زمان تخليه ساکنین از ساختمان به سه دسته زیر تقسیم می شوند:
- 2 ايمن نمودن مسير تخليه
- 3 دومين متد
- 4 تعريف
- 5 مسير اصلي تخليه
- 6 تئوري تخليه
- 7 مدل هاي تخليه
- 8 Movement
- 9 مدل تخليه در پله هاي پايين رو
- 10 بررسي طرح تخليه در تئاتر
- 11 پله هاي گرد (اسپيرال )
- 12 راه پله به سمت بالا
- 13 راهروهاي افقي
- 14 درب ها
- 15 تاثير روشنايي و دود در تخليه ساختمان
- 16 تحقيقات انجام شده توسط شركت چوب در انگلستان نشان مي دهد كه (1970)
- 17 در مطالعات مشابه بوسيله Brayan از آمريكا در سال 1977
- 18 سرعت حركت و قدرت ديد
- 19 مقادير نور
- 20 آسانسور و حریق
- 21 Stack effect flow
- 22 عملکرد سیستم آتش نشانی
- 23 حفاظت در مقابل گسترش دود
زمان تخليه ساکنین از ساختمان به سه دسته زیر تقسیم می شوند:
1. Awareness time: زمانی است که از زمان شروع حریق تا زمانی که اعلام شود، میگذرد.
2. Behaviour and response time: زمانی است که از شنیدن آژیر حریق و اعتماد به آن تا زمانی که به سمت مسیر خروج حرکت میکنید.
3. Escape time: زمانی است که از زمان شروع حرکت به سمت خروج و گذشتن از درب خروج یا رسیدن به مکان امن میگذرد.
*جمع سه زمان فوق به عنوان زمان تخليه ساختمان به حساب مي آيد.
این مقاله بر اساس تجربیات و تمرینهایی که توسط دانشجویان و افراد دیگر انجام شده است، نوشته شده است و به بررسی زمانی که برای خروج از چهار چوب لازم است، میپردازد. نویسنده این مقاله، از جزوه آتشنشانی سوئد الهام گرفته است و افسران آن سازمان تلاش زیادی برای انجام این تحقیقات داشتهاند.
در زمانی که ما در حال تخلیه از یک مکان هستیم، ممکن است با موانع فیزیکی مختلفی برخورد کنیم که میتوانند مانع حرکت ما شوند. این موانع شامل درهای بسته، راهروها، پلهها، پنجرهها و دیگر اشیاء میباشند که در مسیر حرکت قرار دارند.
هدف نگارش این جزوه، بررسی تأثیر موانع مختلف در فرآیند تخلیه ساختمان در هنگام وقوع حریق است. در زمانی که حریق رخ میدهد، زمان تخلیه ساختمان به عوامل متعددی وابسته است، از جمله فرهنگ و رفتار افراد در زمان حریق، آمادگی افراد برای عملکرد در شرایط اضطراری، و باور به وقوع حریق.
در هر حادثه تخلیه، احتمالاً چندین مسیر فرار در دسترس قرار دارد، اما بهترین مسیر تخلیه همواره مسیر کوتاه و مستقیمی است که قبلاً مشخص شده و علامتگذاری شده باشد. این مسیر باید کمترین تعداد موانع، پهنترین عرض و شرایط مناسبی مثل روشنایی مناسب داشته باشد.
بر اساس بررسیهای انجام شده در هنگام حریق، همه افراد تمایل دارند که از محل حریق دور شوند و به ایمنی بپردازند. اما ممکن است برخی افراد به سمت دیگری از ساختمان حرکت کنند تا به ماموران زمان بدهند تا حریق را خاموش کنند.
این نوع حرکت به تنهایی به عنوان تخلیه در نظر گرفته نمیشود. تخلیه تنها زمانی صورت میگیرد که افراد به سمت خارج یا محلی که قبلاً تعیین شدهاست، حرکت کنند.
استراتژی تخلیه ساختمان و رسیدن به محل امن، یک سیاست پیشفرض است که در هر ساختمان مشخص میشود. بر اساس این راهبرد، تمام مسیرهای فرار مورد بررسی قرار میگیرند و به ساکنان ساختمان اطلاع داده میشود. در این راستا، وجود مسیرهای متعدد در ساختمانهای گسترده یا با تعداد طبقات بالا بسیار حیاتی است.
يكي از استانداردهاي اصلي كه بر مطابق آن ، اين جزوه نگاشته شده است استاندارد :
Planning Boiling Act 1987 , BBR 1994
به توجه به این استاندارد، حداقل دو مسیر ایمن برای تخلیه لازم است تا ساکنان ساختمان به سرعت توانایی تخلیه آن را داشته باشند.
ايمن نمودن مسير تخليه
روش اولین و ایمن برای اطمینان از ایمنی مسیرهای تخلیه، جدا کردن کامل تمام مسیرهای اصلی از حرارت، دود و آتش است.
در این روش، مسیرهای تخلیه به گونهای ایمن شدهاند که هیچ گاز گرم، دود یا آتشی نمیتواند در هنگام یک حریق به مسیر حرکت افراد تاثیر منفی بگذارد. این مسأله با استفاده از مصالح مقاوم و عایق در زمان ساخت بدست میآید.
به دلیل هزینههای بالایی که این روش میطلبد، نمیتوان آن را به راحتی در ساختمانهای معمولی اجرا کرد. بنابراین، این روش در هیچ ساختمان معمولی استفاده نمیشود.
دومين متد
به دلیل مشکلاتی مانند هزینه بالا و عدم امکان پیشبینی زمان تخلیه در روش اول، روش جدیدی به وجود آمده است.
در این مدل، زمان تخلیه کامل هر ساختمان به سه قسمت تقسیم و مورد بررسی قرار میگیرد. این سه قسمت شامل زمان اعلام حریق، پاسخ و حرکت اولیه افراد، و شروع حرکت در مسیر تخلیه و رسیدن به خروجی میباشد.
در این بررسی، اطمینان حاصل میشود که تمامی افراد به مدت کافی زمان دارند تا ساختمان را تخلیه کنند. همچنین، زمان رشد حریقهای احتمالی نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد و با زمان تخلیه مقایسه میشود.
تعريف
مسیر تخلیه بهترین، آسانترین، کوتاهترین و مستقیمترین مسیری است که توانایی تخلیه همه ساکنان و افراد موجود در ساختمان را داشته باشد. در هر مسیر تخلیه، وجود راهروها، درها، پلهها غیرقابل انکار است.
معمولاً هر مسیر تخلیه به سوی خروجی به هوای آزاد یا محل امنی ختم میشود. برای هر ساختمان حداقل دو مسیر تخلیه ضروری و لازم است. این پیشنهاد برای ساختمانهای بلند مانند برجها و ساختمانهای آسمانخراش، به ویژه با توجه به ارتفاع، تعداد ساکنین و شرایط مختلف، قابل اجرا است.
مسير اصلي تخليه
در بسیاری از کشورها، مسیرهای خاص برای تخلیه افراد در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، در کشور سوئد، استفاده از پلههای گرد کنار ساختمان و پنجرههایی که به آنها میرسند، رایج است. اما در برخی دیگر از کشورها، همان مسیر اصلی حرکت به عنوان خروجی یا مسیر تخلیه استفاده میشود. به هر حال، آشنایی با مسیر تخلیه یکی از عوامل مهم در کاهش زمان تخلیه ساختمان است.
تئوري تخليه
چندین عامل میتوانند به کاهش زمان تخلیه کمک کنند، اما مهمترین آنها به شرح زیر است:
۱. واکنش سریع به آژیرهای حریق و تخلیه: این شامل تصمیمگیری سریع هنگام شنیدن آژیرهای خطر و تخلیه میشود.
۲. شناخت مسیر حرکت: آشنایی با مسیرهایی که باید طی شود و راهنماییهای مرتبط با آنها.
۳. آگاهی از عواملی که میتوانند به ازدحام منجر شوند: مانند دربها، پلهها و سایر عوامل موجود در مسیر تخلیه.
چندین عامل میتوانند به کاهش زمان تخلیه کمک کنند، اما دو مهمترین عامل عبارتند از:
1. توانایی جسمی افراد: وجود توانمندی فیزیکی کافی برای افراد در حرکت و تخلیه از ساختمان بسیار اهمیت دارد. همچنین حضور افراد راهنما و ایجاد امکانات برای کمک به افراد سالخورده و ناتوان نیز بسیار موثر است.
2. روشنایی مناسب: داشتن نور کافی در کریدورها، مسیرهای تخلیه و به ویژه پلهها و درها، افراد را قادر میسازد تا بهتر و سریعتر حرکت کنند و مانع ازدحام شوند.
در بخشهای بعدی، در مورد تأثیر دود و نوردهی به طور دقیق بحث خواهیم کرد. وجود هر گونه مانع غیرمنتظره مانند دود، حریق و حرارت، میتواند باعث کاهش توانایی افراد در تخلیه شود و زمان لازم برای خروج افزایش یابد، که این میتواند مشکلات جدی و خطرناکی ایجاد کند.
مدل هاي تخليه
برای محاسبه زمان تخلیه یک ساختمان، سه مرحله مهم وجود دارد:
1. زمان اعلام حریق: زمانی که حریق شروع میشود تا زمانی که آژیر حریق به افراد اطلاع داده میشود.
2. زمان شنیدن آژیر و عکسالعمل: زمانی که افراد آژیر حریق را شنیده و به آن واکنش نشان میدهند و حرکت خود را به سمت مسیر تخلیه آغاز میکنند.
3. زمان عبور از مسیر تخلیه: زمانی که افراد از آغاز مسیر تخلیه تا رسیدن به محل امن یا خروجی ساختمان حرکت میکنند.
این سه زمان با هم جمع شده و مجموع آنها زمان کل تخلیه ساختمان را تشکیل میدهد.
زمان کشف حریق با استفاده از محاسبات مهندسی آتشنشانی تعیین میشود. زمان حرکت در مسیر خروج یا فرار هم از طریق آزمایشهای تجربی میانگین آن به دست میآید و به ما اعلام میشود.
Behavior & Movement
محاسبه این بخش از فرآیند تخلیه، بستگی به واکنش و رفتار افراد دارد. در هر ساختمان بسته به نوع کاربری آن، نیاز است که در صورت وقوع حریق، واکنش خاصی از طرف افراد انجام شود. به عنوان مثال، در هتلها یا برجهای بلند، لازم است که به محض شنیدن هرگونه خبری از حریق، سیستمهای HVAC یا تهویه هوا به طور خودکار خاموش شده و یا فرآیندهای از پیش تعیین شده اقدامات لازم را انجام دهند.
سپس بخشهای خاص یا طبقات خاص از وقوع حریق آگاه میشوند و مدیریت حریق در آن طبقات اجرا میشود. در صورت لزوم، این طبقات تخلیه میشوند و طبقات دیگر به صورت مقطعی از ورود دود یا آثار حریق محافظت میشوند.
به عنوان مثال، دربهای طبقاتی که ممکن است به دود یا حرارت بیرون نفوذ کنند، به گونهای بسته میشوند که ورود دود یا حرارت به داخل طبقات متوقف گردد.
سپس اقدامات اطفاء حریق یا از بین بردن دود آغاز میشود. در صورتی که احتمال گسترش حریق یا دود وجود داشته باشد، اقدامات حفاظتی بعدی که شامل تخلیه کامل ساختمان است، اجرا میشود.
Movement
حرکت در مسیرهای تخلیه قابل مدلسازی و محاسبه است، اما تمام مدلهای طراحی شده برای این مسیرها بدون وجود آثار حریق مثل دود، حرارت و آتش استفاده شدهاند.
اگر در یک حریق این آثار موجود باشند و حرکت را متوقف یا کند کنند، فرایند تخلیه کندتر خواهد شد.
بنابراین، در محاسبات مهندسی باید این نکته را در نظر گرفته و با در نظر گرفتن یک درصد تلرانس برای این مسائل، اقدام به محاسبه زمان تخلیه نمایید. همچنین، آژیر تخلیه باید طراحی شده به گونهای باشد که افراد آن را از سایر آژیرها تمایز دهند و به سرعت واکنش نشان دهند.
بر اساس تحقیقات، مشخص شده است که حرکت افراد در یک حریق واقعی نسبت به تمرینات آموزشی این جزوه، تفاوت حدود ۱۰ تا ۱۵ درصدی دارد و در حریق واقعی، سرعت حرکت افراد بیشتر است.
بر اساس بررسیهای علمی، مشخص شده است که تفاوت سرعت حرکت افراد در یک حریق واقعی نسبت به تمرینات آموزشی این جزوه حدوداً ۱۰ تا ۱۵ درصد است، در حالی که برخی دیگر از دانشمندان اختلافاتی را بین ۲۰ تا ۴۰ درصد نیز گزارش دادهاند.
با این حال، برای محاسبات واقعی به نظر میرسد که ارقام در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از جهت کاربردیتر باشند.
فرمولهاي ارائه شده :
در ابتدا فرمول اصلي معادله را بررسي مي كنيم :
F = V . D . W
F= فلوي جمعيت در حال عبور (از مسير تخليه )
V= سرعت در حال حركت
D= دانسيته جمعيت
W= عرض راهروها
در هنگامی که ساختمان تخلیه میشود، افراد ساکن از منازل خود خارج شده و در مسیرهای فرار یا تخلیه قرار میگیرند. آنها با یک جریان خاص در راهروها حرکت میکنند که بر اساس یک فرمول خاص محاسبه میشود. این جریان، به عواملی مانند عرض راهروها، سرعت حرکت افراد و تراکم جمعیت بستگی دارد.
در هنگامی که جمعیت در راهروها زیاد میشود، سرعت حرکت افراد کاهش مییابد. بر اساس تحقیقات، اگر تراکم جمعیت به 5 نفر در متر مربع برسد، سرعت حرکت عملاً به صفر میرسد، که در شکل شماره 5 نمایش داده شده است.
اما اگر فاصله بین افراد زیاد شود، سرعت حرکت آنها بیشتر میشود. در بسیاری از موارد، بهتر است سرعت حرکت را بر اساس فاصله بین هر فرد و فرد جلوتر از او محاسبه کنیم، به جای استفاده از دانسیته جمعیت که در جدول شماره 6 نمایش داده شده است.
در محاسبات، ما فاصله از وسط یک فرد تا وسط فرد بعدی را در نظر میگیریم. این فاصله به اندازه فاصله به فرد جلویی مهم است. همچنین، اگر فاصله دو فرد از کنار هم کم باشد (فاصله از پهلو)، حرکت بسیار کند خواهد بود. در محاسبات با فرد جلو، کنار، شکم و پشت، عرض کتف و … را نیز در نظر میگیریم.
فرمول تئوري بين دانسيته و فاصله به صورت روبرو مي باشد :
فرمول(8) Distance = 1 / √Density
در شكل (7 ) رابطه بين سرعت و دانسيته كه توسط نرم افزارsimulex بدست آمده است را مي بينيد . بر طبق اين نمودار و نمودار شماره ( 8 ) رابطه بين دانسيته و سرعت يا سرعت و فاصله به خوبي مشخص است .
اگر سرعت حرکت یا دانسیته جمعیت در هر پروژه مشخص شود، میتوان فلوی حرکت افراد را تعیین کرد. در اکثر مدلهای شبیهسازی، فرض میشود که فلوی حرکت جمعیت در میان مسیرهای مختلف ثابت است.
این به این معناست که افراد همزمان که مسیر خروج را ترک میکنند، مسیر ورودی را نیز طی میکنند. این رویکرد امکان محاسبه دستی فلوی حرکت با یک عرض ثابت را فراهم میکند، به عنوان مثال در اتاقها یا راهروها.
اگر افراد در حین تخلیه به مسیر ورودی بیشتری نسبت به ظرفیت آن وارد شوند، تجمعی ایجاد میشود. همچنین، در مدلهای کامپیوتری، عبور از دربها در شرایط دشوارتر و حرکت در این ناحیه کندتر است. تعداد افراد در صف و طول صف به فلو (تفاوت بین ورود و خروج) و طول مسیر وابسته است.
فرمول (9) تجمع نفرات (جمعيت ) + Wafter × F s,after = Fs, before × Wbefore
فلوی جمعیت که از کریدور یا مسیر حرکت (تخلیه) عبور میکنند، به عرض راهرو وابسته است. عرض راهرو یا مسیر تخلیه، فاصلهای است که بین دو دیوار وجود دارد. بر اساس تحقیقات آقای Pauls، باید عرض موثر خروج را به جای عرض واقعی در نظر گرفت.
این مطلب بر اساس آزمایشهای حریقی که در پلهها و دفاتر انجام شده است، به دست آمده است. عرض موثر در راهروها از تفاوت ابعاد غیر مؤثر دو طرف دیوار محاسبه میشود. باید توجه داشت که از فضای غیر موثر هیچ کسی نمیتواند عبور کند، زیرا این فضا احتمال برخورد با دیوار، خطر سقوط یا برخورد با نردهها را دارد. این فضا را محدوده لایه مرزی (BL) مینامند.
جدول شماره يك
در راه پلهها، فضای لایه مرزی (BL) از هر دو طرف پله به عرض 15 سانتیمتر وجود دارد. اگر پله خروجی گرد باشد، این فضا بیشتر میشود. در راهروهایی که در یک طرف دیوار صندلی قرار دارد مانند سینما یا تئاتر، و یا در مورد دوم که در هر دو طرف دیوار صندلی وجود دارد، این فضا ملاحظه نمیشود.
در این مقاله، برای بررسی جریان جمعیت، فرض شده است که عرض واقعی را در نظر میگیریم و تنها در راه پلهها (حرکت به سمت پایین) از عرض موثر استفاده میشود.
Tdoor = N / (FS × W)
برای تخلیه یک اتاق یا ساختمان، محاسبات زمان و تعداد افراد در حال عبور از درب با استفاده از فرمول ۱۰) صورت میگیرد. این فرمول برای محاسبه زمانی است که افراد از دربی با عرض W عبور میکنند.
Twalk = l / v
برای محاسبه زمان عبور یا حرکت در راهروهای صاف، از فرمول (11) استفاده میشود. در این فرمول، \(L\) فاصله شخص تا رسیدن به درب و \(V\) سرعت حرکت فرد است. این فرمول به ما کمک میکند تا زمان لازم برای عبور از راهرو تا درب خروجی را محاسبه کنیم.
برای محاسبه دستی زمان کل تخلیه، باید تمام زمانهای مختلف مثل زمان عبور از درب، حرکت در راهرو و پیمایش راه پلهها را جمع کنیم. اما اگر از شبیهسازی کامپیوتری استفاده کنیم، همه این عوامل به صورت خودکار در نظر گرفته شده و محاسبات انجام میشوند.
نکته جالب اینجاست که در برخی شبیهسازیها، افراد به صورت تکی در نظر گرفته میشوند و فرض بر این است که کسی بر خلاف مسیر حرکت نکند. در مدلهای دیگر، حرکت به صورت گروهی (کلنی) در گروههای بزرگ و کوچک به سمت خروج انجام میشود، یعنی همه باور دارند که باید تخلیه کامل ساختمان صورت گیرد.
مدل تخليه در پله هاي پايين رو
این تجربیات توسط دانشجویان و افراد معمولی تحت نظارت محققان انجام شده است.
اولین سری از تجربیات در راهپلهای با طول 5.1 متر و زاویه 32 درجه انجام شد. ارتفاع هر پله 17 سانتیمتر و عمق آن 27 سانتیمتر بود. عرض واقعی راهپله بین نرده و دیوار 1.34 متر بود. فاصله دیوار تا مرکز نرده 7.5 سانتیمتر بود و عرض موثر پله طبق نظر پاولز 1.16 متر محاسبه شد. 9 سانتیمتر از هر طرف نرده کم شده بود، اما دیوار فقط در یک طرف پله قرار داشت.
آزمایش در دو بخش انجام شده است. در بخش دوم، آزمایش به صورت گروهی انجام گرفت (جدول 2). حرکت و فلوی جمعیت در تمام مراحل اندازهگیری و در جداول جداگانه ثبت شده است (شکلهای 10 و 11).
فقط 20% از پاسخها نامطمئن بودهاند. فاصله بین نفرات و سرعت حرکت به طرف پایین راهپله با فاصله کم بین افراد اندازهگیری شده است. نتایج نشان میدهد که در هنگام حرکت به طرف پایین راهپلهها، با دانسیته و جمعیت بیشتر، میتوان با فاصله کمتری حرکت کرد. لازم به ذکر است که این نتایج در شرایط عادی، بدون وجود حریق و دود به دست آمدهاند.
بررسي طرح تخليه در تئاتر
در این آزمایش، طول پله 2.1 متر و عرض آن 2.25 متر با شیب 26 درجه بوده است. ارتفاع هر پله 15 سانتیمتر و کف هر پله 30 سانتیمتر بوده است. پلهها دارای یک دیوار در یک طرف و نرده در طرف دیگر بودهاند.
افراد شرکتکننده در این تجربه بین 15 تا 70 سال سن داشتند. افزایش دانسیته جمعیت و نسبت آن با فاصله نفر جلویی، همچنین طرح گسترش نفرات و سرعت، بر روی گراف رسم شده است (شکل 9).
مشاهدات نشان میدهد که با افزایش دانسیته جمعیت، فاصله با نفر جلویی کاهش یافته و سرعت حرکت نیز تغییر میکند. این نتایج در گرافها به خوبی نشان داده شدهاند و میتوانند برای مدلسازی و پیشبینی رفتار جمعیت در شرایط اضطراری مورد استفاده قرار گیرند.
در مقایسه با آزمایش انجامشده در تئاتر، نتایج متفاوتی به دست آمده است. برای مثال، در این آزمایش، فاصله کمتر با دانسیته بالا و سرعت کمتری مشاهده شده است.
سرعت حرکت افراد بین 0.3 متر تا 1.2 متر در نوسان بوده و متوسط سرعت در سه گروه مختلف به ترتیب 0.25 تا 0.6، 0.4 تا 1.2، و 0.5 متر بر ثانیه دستهبندی شده است.
در تمام آزمایشها، عدم وجود دود، حریق و استرس ناشی از آن در نظر گرفته شده و همچنین از عرض موثر به جای عرض واقعی استفاده شده است. تعداد زیادی آزمایش انجام شده و همه آزمایشها بر روی پلههای خروجی به سمت پایین صورت گرفته است.
در برخی از موارد آزمایش، تأثیر شیب پله بررسی شده است. کاهش شیب پله موجب افزایش فلوی موثر جمعیت میشود، که به دلیل پراکندگی بهتر افراد، تجمع کاهش مییابد.
بنابراین، مقادیر بدستآمده از فلوی جمعیت ممکن است خیلی دقیق نباشند، اما دقت مورد نظر را ارائه میدهند. همچنین نتایج نشان میدهد که دانسیته 1.5 تا 2 نفر در متر مربع برای عبور از راهپله نتیجه قابل قبولی است. در این حالت، فاصله در جمعیت (فلوی با دانسیته کمتر) بیشتر است، بنابراین فاصله بین افراد نیز وجود دارد.
دانسیته بین 0.7 تا 0.8 متر بین افراد، مقادیری است که در گراف این آزمایشات به دست آمده و با نتایج بدست آمده در کشورهای دیگر همخوانی دارد. (نگاه کنید به گرافهای 10 و 11)
پله هاي گرد (اسپيرال )
پلههای گرد کمتر از سایر پلهها برای تخلیه استفاده میشوند. برای تعیین جریان و سرعت حرکت در این نوع پلهها، آزمایشاتی بر روی دو نمونه راه پله گرد انجام شد. همانطور که انتظار میرفت، سرعت حرکت در پلههای گرد کمتر از پلههای معمولی بود.
در هر دو نوع پله با شیب 45 درجه، سرعت حرکت کاهش یافته و خطر حوادث نیز کمتر است. این دو راه پله گرد یکی با عرض 65 سانتیمتر و دیگری با عرض 85 سانتیمتر بودند و شعاع حرکت در این دو پله به ترتیب 40 و 55 سانتیمتر بود. (جدول 3)
حداکثر عرضی که به عنوان عرض غیر موثر در نظر گرفته شده، 5 سانتیمتر است. نتایج نشان میدهند که نرخ متوسط حرکت به سمت پایین در این دو نمونه راهپله حدوداً 0.5 متر بر ثانیه برای راهپله باریک و 0.55 متر بر ثانیه برای راهپله با عرض پهنتر است.
با در نظر گرفتن شیب راهپله، حداکثر سرعت ممکن برای حرکت 1 متر بر ثانیه است، اما زمان توقف در آن، به ویژه در راهپله با عرض بزرگتر، بسیار بیشتر است. با این حال، دانسیته تجمع افراد کمتر است و فاصله افقی میان افراد در حدود 0.7 تا 1 متر است (فاصله مستقیم). نرخ میانگین فلوی جمعیت حدوداً متر بر ثانیه است.
بررسیهای انجام شده توسط دانشمندان نشان میدهد که دانسیته افراد در راهپلههای عریضتر از 0.5 نفر بر متر تا 0.67 نفر بر متر است و سرعت حرکت آنها در این راهپلهها بین 0.67 تا 1.1 متر بر ثانیه متغیر بوده است. این نتایج برای راهپلههایی با ارتفاع 15 تا 19 سانتیمتر به دست آمده است.
مدلهای شبیهسازی کامپیوتری نشان میدهند که در راهپلهها دو حالت حداقل و حداکثر وجود دارد. در حالت حداکثر، سرعت حرکت حداکثر 0.5 متر بر ثانیه است و فاصله افقی بین افراد 0.7 متر است. دانسیته جمعیت نیز در این حالت به میزان 2 نفر در هر متر مربع است، که بر اساس مدلهای کروی (13 و 14) به دست آمده است.
اگر عرض راهپله بیشتر از 1.6 متر باشد، وجود نردهها میتواند از سقوط افراد جلوگیری کند. در واقع، نردهها کنترلی بر وضعیت و ایمنی در راهپله فراهم میکنند.
راه پله به سمت بالا
در حالتی که افراد به سمت بالا حرکت میکنند و بدون در نظر گرفتن خستگی، حداکثر سرعت حرکت آنها حدوداً 0.8 متر بر ثانیه است و این سرعت به شرطی است که افراد با یک فاصله حدوداً 2 متری از هم حرکت کنند. اما اگر فاصله بین افراد به حدود 0.5 متر کاهش یابد، سرعت حرکت تقریباً به صفر نزدیک خواهد شد.
راهروهاي افقي
سرعت حرکت در راهروهای صاف و افقی میان 0.96 تا 1.75 متر بر ثانیه متغیر است و به ویژگیهای فردی مانند جنسیت، وضعیت جسمانی، سن و .. بستگی دارد. در محاسبات معمولاً این سرعت به طور میانگین حدوداً 1.5 متر بر ثانیه در وضعیت عادی در نظر گرفته میشود، اما اگر فاصله بین افراد از هم زیاد باشد، ممکن است این سرعت تغییر کند.
در تئاتر، سینما و مکانهای مشابه، وقتی که فاصله بین صندلیها زیاد باشد، سرعت حرکت افراد حفظ میشود.
سرعت 1.5 متر بر ثانیه برای مسافتهای 15 متری در تجربیاتی که توسط دانشجویان انجام شده، به عنوان وضعیت عادی در نظر گرفته شده است.
در این شرایط، هیچ نوع عجله، ترس یا حوادث حریقی وجود نداشته و همه امور به طور عادی پیش رفته است. اگر دانسیته افراد افزایش یابد، فاصله بین آنها و سرعت حرکت کمتر میشود.
در شرایطی که تراکم افراد به اندازه 4 نفر در هر متر مربع باشد، سرعت حرکت به طور عملی به 0.5 متر بر ثانیه کاهش مییابد و با افزایش تراکم، سرعت حرکت تقریباً به صفر میرسد. اما وقتی تراکم به 2 نفر در هر متر مربع میرسد، سرعت به حداکثر مقدار خود میرسد. شکلهای 17، 18 و 19 نمودارهای مختلفی از حرکت در کریدورهای صاف را نشان میدهند.
درب ها
دروازهها معمولاً بدترین نقطه در فرآیند تخلیه ساختمان هستند. عرض کم دروازهها باعث میشود که افراد در پشت آن تجمع کنند و باعث تأخیر در خروج شوند.
تحقیقات نشان داده است که عرض دروازهها باید کمتر از 0.7 متر باشد تا جلوی تجمع افراد در پشت آن گرفته شود. اما اگر عرض دروازه بیشتر از 1.2 متر باشد، تحقیقات نشان داده است که هیچ تجمعی در پشت آن رخ نمیدهد.
در مدلسازیها، عرض واقعی دروازهها مورد استفاده قرار میگیرد و استفاده از عرض موثر غیرمناسب است. برای محاسبه فلوی که از یک دروازه عبور میکند، معمولاً به ازای هر متر مربع در هر ثانیه یک نفر در نظر گرفته میشود.
وقتی درب یک ساختمان عرض کمتر از 1 متر دارد، معمولاً مشکلساز است و باعث افزایش تراکم افراد پشت درب میشود. اگر تراکم افراد زیاد باشد، میتواند بیش از 3 نفر در هر متر مربع یا فاصله کمتر از 0.6 متر بین افراد ایجاد شود.
وقتی عرض درب بین 0.9 تا 1 متر باشد، سرعت عبور افراد تقریباً ثابت خواهد بود. اما اگر عرض درب بیشتر شود، سرعت عبور افراد افزایش مییابد. شکل 20 نمودارهای تراکم افراد در حال عبور از درب را نشان میدهد.
تاثير روشنايي و دود در تخليه ساختمان
دود و روشنایی دو عامل اصلی در زمان خروج از ساختمان در شرایط بحرانی میباشند. وقتی دود در بخشی از ساختمان دیده میشود، شخصی که اولین بار آن را مشاهده میکند، ممکن است تصمیم بگیرد آژیر را فعال کند یا آتشنشانی را آگاه سازد.
همچنین ممکن است شخص به سرعت تصمیم به فرار از محل بگیرد و سریع به سمت خروجیها حرکت کند. اما اثرات دود مانند کاهش دید، ممکن است سمی بودن و احساس ترس، عوامل مهمی هستند که در زمان رسیدن به نقاط خروج تأثیرگذار هستند.
اگر مسیرهای خروجی نیز بدلیل حریق یا قطعی از برق، به کافی روشن نباشند، ممکن است افراد از تخلیه انصراف دهند و به محل اولیه بازگردند.
وقتی افراد دود را مشاهده میکنند، رفتارشان تغییر میکند؛ مثلاً قدمهای بلندتری میزنند و سعی میکنند به سرعت از محل خارج شوند.
بر اساس تحقیقات برخی محققان، در صورت وقوع حریق یا وجود دود در ساختمان، افراد آشنا به ساختمان برای دیدن بهتر نیاز به فاصله حداقل 3 تا 5 متری دارند، در حالی که برای افراد غیرآشنا این فاصله بین 15 تا 20 متر است. اما برخی محققان دیگر معتقدند که حداقل فاصله دید برای افراد آشنا با ساختمان حدود 10 متر است.
نتایج بررسیهای موسسه M.G.M در حریق هتل گراند لاس وگاس در سال 1980 نشان میدهد که از میان 544 نفری که مورد مصاحبه قرار گرفتند، 54% از آنها به دلایل مختلف نتوانستند از محل حریق خارج شوند.
60% از افراد به دلیل وجود دود در مسیر فرار نتوانستند به امان بگریزند، 13% به دلیل درهایی که به راه پلهها بسته بودند نتوانستند خروج پیدا کنند و 5% نیز به دلیل وجود دود در راه پلهها قادر به فرار نبودند.
در بررسیهای موسسه M.G.M در حادثه حریق هتل گراند لاس وگاس در سال 1980، نتایج نشان داد که از میان 544 نفری که مورد مصاحبه قرار گرفتند، 58% از آنها توانستند از محل حریق در میان دود فرار کنند. برخی از این افراد حتی تا چند صد متر در میان دود قدم زده بودند.
از جمله کسانی که از وسط دود گذشتند، 60% اعلام کردند که بعضی اوقات قدرت دیدشان کمتر از 2 متر بوده و حتی برخی از آنها به عقب برگشته و دوباره تلاش کردهاند که از میان دود عبور کنند.
43% از آنها به دلیل مشکلات مختلف به عقب برگشتند و از هر 4 نفر، 3 نفر به دلیل دید کمتر از 2 متر فراری نداشتند. در نهایت، 8 نفر از مجموع 152 نفر (5%) به دلیل کاهش قدرت دید به زیر 10 متر، از فرار صرف نظر کردند.
تحقيقات انجام شده توسط شركت چوب در انگلستان نشان مي دهد كه (1970)
در سال، حدود 50% از حریقها در خانههای مردم، 17% در کارخانهها، و 4% در مدارس و بیمارستانها رخ دادهاند.
این تحقیقات نشان میدهد که هنگامی که دود در محلی وجود دارد، حدود 60% از افراد از میان آن میگذرند و 50% از آنها بیشتر از 10 متر راه میروند. همچنین، مشاهده شده است که مردان بیشتر از زنان از میان دود میگذرند، اما نسبت عبور از دود به سن و سال افراد وابسته نیست، با این حال همه آنها قدمهای بلندتری بر میدارند.
در مطالعات مشابه بوسيله Brayan از آمريكا در سال 1977
در این تحقیقات، 62% از افراد اظهار کردهاند که از میان دود گذشتهاند. در موارد مشابه حریقهای دیگر نیز، شرکت چوب این آمار را تأیید کرده است.
همچنین، 75% از افرادی که مورد مصاحبه قرار گرفتند، تا قبل از این تجربه، هیچ تجربهای از حریق نداشتهاند. از بین 366 نفری که از میان دود گذشتهاند، 107 نفر یعنی 33%، برگشتهاند. همچنین، 85% از این افراد اظهار کردهاند که قدرت دید آنها حدود 3 متر بوده است به طور متوسط.
از بین افرادی که برگشتهاند، 31% به خاطر همزمانی وجود دود و حرارت، 62% به خاطر وجود دود، و 4% به خاطر وجود حرارت برگشتهاند. همچنین، 3% از افراد باقیمانده دلیلی برای بازگشت نداشتهاند. اکثر افرادی که بازگشته یا ماندهاند، به دلیل وجود دود این تصمیم را انتخاب کردهاند و بیشترین تعداد از افراد بازگشته مرد بودهاند.
مطالعات نشان میدهند که اگر قدرت دید افراد بیشتر از 10 متر باشد، آنها کمتر احتمال بازگشت دارند. در یک مطالعه در ژاپن همچنین مشخص شده است که 10% از افراد در ابتدا تلاش میکنند تا از محل حریق فرار کنند، اما به دلیل دیدن خود به طولانی شدن حدود 10 متر، آنها مجبور به بازگشت شدنند. این افراد که ناآشنا به ساختمان هستند.
سرعت حركت و قدرت ديد
در بیشتر موارد، وقوع حریق و پخش دود باعث مشکلاتی در دید افراد و تخلیه ساختمان میشود. در این حالت، افراد معمولاً متردد هستند که آیا باید وارد مناطق پر از دود شوند یا خیر. آنها در مقابل دود، جلو و دور از دست خود را به خوبی نمیبینند و این باعث کاهش سرعت حرکت آنها میشود، به ویژه افرادی که با ساختمان آشنایی کمی دارند.
شكل 27 نشان مي دهد كه سرعت حركت تابعي است از ضريب k ( m-1 ضريب استهلاكextinction coefficient )
I0 , I قدرت نور در وجود و عدم وجود نور در فاصله L مي باشد K = 1/L ln(I0 /I)
و D اپتيكال دانسيته است. رابطه بين D, K در اروپا D ×K=2.3
D به عنوان دانسيته دود مطلع مي باشد و K به عنوان ضريب ميرائي صوت مي باشد. مقادير D هميشه در 10 ضرب شده و به خاطر بيان صريحتر با لگاريتم بيان مي شود ∂B/m و به عنوانobescuration يا ob مسطلح است. در بررسي هاي انجام پذيرفته مشخص شده است كه ، قدرت ديد (visibility ) ضربدر دانسيته دود تقريبا ثابت است. شكل 28 بيانگر اين موضوع مي باشد.
براي منابع توليد نور ( روشنائي ) Kv = 8
براي منابع منعكس كننده نور Kv = 3
براي كف و ديوار ( با قدرت ديد معمولي ) Kv = 2
V قدرت ديد و K دانسيته دود مي باشد . ( توضيح Kيا D در پايين )
اين رابطه قابليت استناد داشته و به تعداد زياد آزمايش شده است .
در این معادلات، به زوایای دید و قطر ذرات دود توجه نشده است، فقط مورد توجه غلظت دود است. وقتی که پتانسیل دود بر اساس واحدهای مختلف بیان شود، از تعریف دانسیته دود با عناوین D یا K استفاده میشود. اگر دانسیته به واحد obscuration (ناپیدایی) بیان شود، مانند ob → m3/kg خواهد بود، و اگر با K بیان شود، به صورت m2/kg است.
مقادير نور
در هنگام تخلیه ساختمان، شدت روشنایی در محیط و مسیرهای تخلیه بسیار بر سرعت حرکت افراد تأثیرگذار است. اگر شدت روشنایی به یک لوکس برسد، سرعت حرکت افراد تقریباً صفر خواهد شد، یعنی حرکت ناممکن میشود.
بر اساس آزمایشات انجامشده، اگر شدت روشنایی در راهروها بین 4 تا 5 لوکس باشد، افراد به طور معمول قادر به حرکت به صورت عادی هستند، یعنی میتوانند به سرعت معمول خود حرکت کنند.
منابع روشنایی در محیطهایی که برای تخلیه مورد استفاده قرار میگیرند، باید خصوصیات خاصی داشته باشند. به عنوان مثال، نباید روشنایی آنها بیش از حد باشد و نور آنها نباید برای افراد آزاردهنده باشد.
همچنین منابع روشنایی در محیطهایی که برای تخلیه استفاده میشوند، نباید دارای علامات تاریک یا نور بسیار شدید باشند تا افراد را گمراه نکنند. کنتراست نور در این منابع نباید باعث آسیب به چشم در نگاه مستقیم شود و باید مسیر حرکت را به راحتی روشن کنند. همچنین، تمامی منابع روشنایی در مسیرهای تخلیه باید از سیستمهای VPS تغذیه شده و با دید دورهای تنظیم شوند.
نور منابع روشنایی باید کف، دیوارها و سقف را بهطور کامل روشن کند و باید قابلیت انعکاس نور آنها در حضور دود نیز تضمین شده باشد.
همه علامتهای تخلیه باید بهطور واضح نوع موانع، شیب، فواصل و جهتها را نشان دهند و برای افراد نا آشنا با ساختمان هم قابل استفاده باشند. علامتها باید به میزان کافی درخشان باشند و از سیستم تغذیه برق VPS تأمین شوند. رنگ زمینه آنها باید با رنگ علامتها متفاوت باشد و از دور به راحتی قابل تشخیص باشند.
براساس تحقیقات آقای Collin، درخشندگی حداقل سطح هر علامت باید حداقل ۵۰ کندل بر متر مربع (cd/m²) باشد. در اماکن مختلف مانند فروشگاهها و برجها، درخشندگی بین ۲۹ تا ۱۴۳۲ cd/m² برای علامتها روی کف و دیوارها لازم است. حتی اگر این مقدار بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ cd/m² باشد، به تخلیه کمک بسیاری میکند.
آسانسور و حریق
بین آسانسور و حریق چندین ارتباط و واکنش وجود دارد. شفت آسانسور میتواند باعث گسترش دود در صورت وقوع حریق شود. اکثر دربهای ورودی ساختمانها از نظر هوا نیمهپره میباشند. ساختار شفت آسانسور باعث بروز پدیدهای به نام “Stack effect flow” میشود. عواملی مانند اختلاف دمای داخل و خارج ساختمان، اختلاف فشار هوا و نیز عدم آبندی دربهای آسانسور به این پدیده کمک میکنند. این شرایط میتوانند به دلایلی مانند اصطکاک زیاد، ناامنی مسافران در ورود به آسانسور به دلیل ضربههای شدید در دربها و گیر کردن لباسها و… منجر شوند. آزمایشات انجام شده در ژاپن و آمریکا نشان دادهاند که عدم آبندی دربهای آسانسور میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند و به طور عملی این موضوع تأیید شده است.
Stack effect flow
در زمستان و تابستان، دمای هوا درون و بیرون ساختمان به شدت اختلاف دارد. در زمستان، هوای سرد از درب ورودی به ساختمان وارد میشود (نشتی هوا) و از دربهای پائین طبقات آسانسور به شفت آسانسور میرود.
این باعث افزایش فشار هوای داخل شفت میشود و هوای گرم از بالای شفت به بیرون خارج میشود.
اگر ارتفاع شفت بیش از 22 متر باشد، این پدیده به شدت افزایش مییابد و سرعت باد در شفت آسانسورهای ساختمانهای بلند به حدی میرسد که میتواند تا 15 متر بر ثانیه بشود.
این مسئله نشان میدهد که شفت آسانسورها نباید به طور کامل عایق حرارتی نباشند و جذب دمای خارجی میتواند منجر به گرم شدن هوای داخل شود.
هنگامی که حریقی در طبقات پائین ساختمان رخ میدهد، دود از شفت آسانسور به سمت بالا حرکت میکند. این باعث میشود که وضعیت به حالت بحرانی تبدیل شود و این موضوع برای افرادی که در اتاقکهای آسانسور هستند، خطرناک باشد، زیرا دود میتواند آنها را خفه کند.
در این شرایط، غازهای CO و CO2 به طور قابل توجهی گسترش مییابند، که این وضعیت را به “وضعیت ناپذیر” یا “untenable condition” معروف میسازد.
در فصل تابستان، هوای گرم از بالای شفت آسانسور وارد میشود و هوای خنک از دربهای پائین شفت خارج میشود. اگر در این موقعیت یک حریق و دود رخ دهد، دود به سرعت در تمام شفت پخش میشود و شفت به طور کامل پر از دود میشود.
این پدیده به نام “اثر توده هوا” در فصلهای گرم تاثیر بیشتری دارد و باعث میشود دود به سرعت در شفت آسانسور منتشر شود و فضای شفت پر از دود شود.
در شفت آسانسور، سرعت باد و دما میتوانند تأثیرات منفی بر سیستم اعلام و اطفاء حریق اتوماتیک داشته باشند. به طوری که در سرعتهای باد بالای 10 متر بر ثانیه، سنسورهای دود ممکن است غیرفعال شوند یا همراه با آلارمهای غیر واقعی عمل کنند. همچنین، عملکرد اسپرینکلر نیز ممکن است در شرایط نامناسب عملکرد کاذبی داشته باشد یا در مواقع ضروری عمل نکند.
بررسی حریق در ساختمانهای Du Pont و MGM نشان داد که حتی یک حادثه کوچک مانند سوختن یک مبل از جنس پلیاورتان میتواند باعث سریع گسترش دود و گازهای خطرناک در طبقات بالا و شفت آسانسور شود، به نحوی که شرایط به حالتی کنترل ناپذیر برسد.
وقوع حریق میتواند منجر به ورود آب از طریق آبافشانها به اتاقک آسانسور و اتاق تجهیزات شود که علاوه بر اثرات خاموش کنندگی، باعث خرابی در تجهیزات مختلف شود، از جمله اتصالات در پانلهای برق و کنترل، عملکرد نامناسب تجهیزات اتاقک آسانسور و توقف موتور آن.
به همین دلیل، در صورت وقوع حریق، خطر برای تمامی تجهیزات اعم از سیمکشی، ترمزها و سایر قطعات وجود دارد.
عملکرد سیستم آتش نشانی
به طبق قوانین حفاظتی، برای حفاظت افراد درون آسانسور در صورت وقوع حریق، لازم است که در سیستمهای هوشمند، دتکتور دودی در فاصله 4.5 تا 6.5 متری از درب آسانسور نصب شود.
این دستگاه به اندازه کافی فاصله دارد تا به آسانسور زمان لازم برای بازگشت به طبقه همکف (که به آن “recall elevator” نیز گفته میشود) را بدهد.
در هنگامی که سیستم بازگشت آسانسور به طبقه همکف در حال عمل است، آسانسور فقط با استفاده از عملکرد سیستم یا دکمه آتش نشان میتواند کار کند.
این به این معنی است که آسانسور در طبقات با فشار دکمه آتش نشان قابل استفاده است و هر درب آسانسور با فشار دائمی بر دکمه هر طبقه میتواند باز شود.
اگر هنگام باز شدن درب، دود یا حریق وارد اطاقک شود، آتش نشان ممکن است به عقب حرکت کند یا دست او از روی دکمه بردارد، در این صورت درب به سرعت بسته میشود.
اگر دتکتور دود در اطاقک تجهیزات فعال شود، یک چراغ نشانگر داخل اطاقک روشن میشود تا این موضوع به اطلاع افراد برسد.
حفاظت در مقابل گسترش دود
پلهها همانند شافت آسانسور، میتوانند منجر به گسترش دود شوند. دود معمولاً با سرعت بالا در پلهها بالا میرود و میتواند وضعیت بحرانی در طبقات بالاتر را ایجاد کند. برای مقابله با این مشکل، استفاده از سیستمهای هوای فشار مثبت در هر طبقه بسیار اهمیت دارد.
این سیستم هوا ساز در نقطهی بالاترین قسمت هر پله نصب میشود. از این طریق، هوای با فشار بالا از خارج ساختمان (که بالاترین نقطه آن است) به داخل ارسال میشود. این فشار هوا میتواند از 5 تا 50 پوند برای جلوگیری از گسترش دود استفاده شود.
این سیستم هوا ساز در نقطهی بالاترین قسمت هر پله نصب میشود. در صورت وقوع حریق، هوای با فشار بالا از خارج ساختمان (بالاترین نقطه آن) به داخل ارسال میشود، با فشاری که به اندازهی 5 تا 50 پوند برای محافظت در برابر گسترش دود لازم است.
این سیستم تنها هنگام حریق به کار میرود و در غیر این صورت فعال نمیشود. در صورت عدم امکان نصب سیستم در تمامی طبقات، ممکن است سیستم فشارساز در سقف بالای پشتهها نصب شود تا همهی راه پلهها تحت پوشش قرار گیرند.
این سیستم با استفاده از سیستم HVAC، هوای عادی را از بیرون جذب کرده و به داخل ساختمان منتقل میکند، بهطوری که تغییر دمای HVAC در این حالت مورد نظر نیست.
در ساختمانهایی که نیاز به استفاده از آسانسور دارند، استانداردها از نصب یک سیستم خاص در شفت آسانسور نیز توصیه میکنند.
این سیستم باید به نحوی طراحی شود که فشار داخل شفت حدود 12 پاسکال (معادل 0.02 psi) بیشتر از فشار در راه پله باشد. این سیستم تنها در صورت وقوع حریق فعال میشود و با کمک سیستم اعلام حریق عمل میکند.
وجود فشار بالاتر در شفت آسانسور نسبت به فشار در راه پله، باعث میشود که هوا به داخل شفت نفوذ نکند و جریان Stack effect (اثر توده هوا) کاهش یابد، که این امر به افزایش ایمنی افراد کمک میکند.
بررسی با استفاده از نرمافزار نشان میدهد که افزایش فشار هوا در دستگاه پله، علاوه بر افزایش زمان برای وقوع وضعیت غیر قابل کنترل، باعث کاهش غلظت دود در مسیر فرار (تخلیه) و کاهش تأثیر گازهای کشنده مانند CO و CO2 میشود.
هر چه ارتفاع ساختمان بیشتر باشد، سرعت گسترش دود افزایش مییابد و به طور غیر قابل پیشبینی میشود. به عبارت دیگر، در ساختمانهای بزرگتر مانند یک ساختمان 15 طبقه، دود سریعتر از آنچه که در ساختمانهای کمتر طبقات مثل یک ساختمان 10 یا حتی 5 طبقه رخ میدهد، گسترش مییابد.
با توجه به توصیههای متخصصان، ساختمانهایی که بالاتر از 6 طبقه (به استاندارد بریتانیا) و 7 طبقه (به استاندارد NFPA) هستند، به عنوان ساختمانهای بلند مرتبه شناخته میشوند.
در این نوع ساختمانها باید تمامی مسائل ایمنی مدنظر قرار گیرند. این شامل نصب سیستمهای هوشمند اعلام حریق، سیستمهای اتوماتیک اطفاء حریق، سیستمهای فشارساز در راههای پله و آسانسور، و نصب سیستمهای بازگشت آسانسور به طبقه همکف و خاموشی آسانسور میشود.